می گن مردهای مجرد کمتر از مردهای متاهل عمر میکنند ، اما مردهای متاهل بسیار بیشتر از مردهای مجرد آرزوی مرگ می کنند.

********************

مرد : قسم می خوری که منو به خاطر پولهام دوست نداری؟ زن : هزار تومن بده تا قسم بخورم!

********************

زن : اگه امشب نیایی بریم خونه مامانم دیگه منو نمی بینی!
مرد : برای چی؟
زن : واسه اینکه چشماتو در می آرم!

********************

همسر یه تاجر به شوهرش میگه: هر وقت تو میری سفر من عصبی میشم.
شوهرش میگه : غصه نخور عزیزم ، من خیلی زودتر از آنی که تو فکر میکنی برمیگردم.
زن میگه : خوب همین عصبیم میکنه دیگه!

********************

آدما می تونند پسر باشن اما پسرا نمی تونند آدم باشن

********************

مردها مثل جای پارک (پارکینگ) هستن خوباشون که قبلا اشغال شده بقیشون که مونده یا کوچیک هست یا جلو در مردم.

********************

زن خودش را خوشگل می کند چون خوب فهمیده که چشم مرد، تکامل یافته تر از مغز اوست!" دوریس دی

********************

قلب پسرها مثل پارکینگی است که هیچ وقت تابلوی ظرفیت تکمیل بر در آن دیده نمیشود و اما قلب دخترها مانند فرودگاهی است که مدت ماندن یک هواپیما در آن بستگی به فرود هواپیمای بعدی دارد

********************

اگه پسرا با جنبه بشن چی میشه؟؟؟؟؟ 1- بوی ترشی کشور رو بر می داشت (لذا مشکلات زیادی برای شهرداری پیش می یومد) 2- ازدواج برای دختران تبدیل به ارزو و رویای شبانه می شد 3- شوهر مثل قند و پنیر کوپنی می شد و صف های طولانی برای گرفتن آن به وجود می امد پس به این نتیجه می رسیم که: پسر ها همین طور بی جنبه باقی بمونن هم برای دخترا بهتره هم برای تمدن

********************

بیچاره پسرها اگه تیپ بزنن برن بیرون میگن با کی قرار داری؟ اگه لباسهای معمولی بپوشن میگن اصلا سلیقه نداری اگه زیاد بگن دوستت دارم . میگن باز چه نقشه ای تو سرته اگه نگن دوست دارم میگن پای کس دیگه ای وسطه اگه زیاد بهتون زنگ بزنن میگن اعتماد نداری اگه یه مدت زنگ نزنن میگن سرت خیلی شلوغه اگه تو خونه زیاد بخندن میگن لوس شدی اگه نخندن میگن چه مرگته عاشق شدی اگه شام بخوان میگن همش به فکر شکمتی اگه شام نخوان میگن چی کوفت کردی

********************

مردها 3 تا آرزو دارند:

1.اونقدر که مادرشون میگه، خوش تیپ باشن

2.اونقدر که بچه شون میگه، پولدار باشن

3.اونقدر که زنشون شک داره ، زن داشته باشن






تاریخ : شنبه 91/10/9 | 7:45 عصر | نویسنده : ناصر | نظرات ()

زن به شوهرش میگه : تو هندوستان یک زن رو به قیمت یک گوسفند فروختند.. به نظر تو این بی انصافی نیست؟؟؟ شوهره میگه : نه اگه زن خوبی باشه می ارزه...

********************

دغدغه های پسر جوان :
کار ندارم ، پول ندارم ، سربازی نرفتم ، ماشین و خونه ندارم ، و ...
دغدغه های دختر جوان :
لاک ناخونم پاک شده ، مهری سرویس طلا خریده ،
دختر خاله ام ماشین داره ، مامان غذای خوب نمی پزه ، عروسکمو هنوز نخوابوندم!

********************

زن از شوهرش می پرسه: عزیزم ، تو منو دوست داری؟
مرد میگه : خوب معلومه عزیزم ، اگه دوست نداشتم چطور می تونستم هر شب بیام خونه پیشت وقت و عمرم رو تلف کنم!!!

********************

زنها دو وقت گریه می کنن: وقتی فریب می خورن ، وقتی می خوان فریب بدن.

********************

بزرگترین گناه؟ شوهر نداشتن
بزرگترین تفریح؟ شوهر سرکار گذاشتن
بزرگترین کار؟ شوهر تربیت کردن
بزرگترین شگفتی؟ شوهرعاقل دیدن
بزرگترین آرزو؟ داشتن مردی به اسم شوهر

********************

آدما می تونند دختر باشن اما دخترا نمی تونند آدم باشن

********************

نصیحت خنگول به پسرش : هیچ وقت زن نگیر به پسرت هم بگو زن نگیره!

********************

هشدار به دخترهای دم بخت ، دخترهای چینی با مهریه ی کم در راهند... بجنبید.

********************

پیامی برای دختران : ز گهواره تا گور دانش بجوی چون از شوهر خبری نیست!

********************

پسره: من تا 25 سالم نشه ازدواج نمیکنم
دختره: منم تا
ازدواج نکنم 25 سالم نمیشه

********************

7دخترلاغر 7پسرچاق راخوردند

تعبیر: قحطی شوهر در راه است






تاریخ : شنبه 91/10/9 | 6:55 عصر | نویسنده : ناصر | نظرات ()

نموندی پای حرفاتو بازم چشمامو تر کردی

دیدم با گریه می رفتی محاله دیگه برگردی

حالا من موندمو این بغض با اون عکس روی دیوار

یه کابوس تو شبای من تمام لحظه هام تکرار

بازم بی تو تهش پای حرفی که زدی

من برات می مردم اما تو بهم نارو زدی

باورش سخته برام تو رو از دست می دمت

وقتی محتاج تو بودم با غریبه دیدمت

تو که می دونی داری با رفتنت همه ی آرزوهامو می بری

من اصن هیچ بگو از خاطره هام چه جوری ساده ی ساده می گذری

اون غریبه چی داره توی نگاش که دلت برای اون پر می زنه

می دونم برات مهم نیست که یکی داره پشت سر تو جون می کنه

بازم بی تو تهش پای حرفی که زدی

من برات می مردم اما تو بهم نارو زدی

باورش سخته برام تو رو از دست می دمت

وقتی محتاج تو بودم با غریبه دیدمت






تاریخ : شنبه 91/10/9 | 6:16 عصر | نویسنده : ناصر | نظرات ()

 

 

هنرمندی که گرسنه س، نداره
صبح و شب خرابه
یه پاش دادگاس چون گفت از جوامع
گفت پر از نهاله دور-و-ور
محاله نزنم حرف حق رو بلند
قراره بکنن هلاکش
پشت سر پل رو کرد خرابش
جلوش هم طنابه
یه صدایی می‌گه برو جنگ حلاله
نه حلال نیس، واجبه حتی
بجنگ مثل یه زن بیوه که داره به چند تا
بچه یاد می‌ده تکی‌، که چطور باشن قوی
می‌گه هر کی‌ پرسید کو ولیت؟ بگین باباس مریض
بچه‌ها بپرسن می‌شه بابا رو دید چی‌ بگه؟
می‌ره جلو آینه واسه خودش سیبیل می‌کشه
بجنگ مثل آب جاری تو راهت شک نکنی
‌می‌شه صخره رو هم سوراخ کرد

؛[همخوان]؛
بجنگ مثل… بجنگ مثل…؛
کسی‌ که هیچی‌ واسه از دست دادن نداره
بجنگ مثل… بجنگ مثل…؛
کسی‌ که به تنها چیزی که فکر نمی‌کنه فراره
بجنگ مثل… بجنگ مثل…؛
کسی‌ که هیچی‌ واسه از دست دادن نداره
بجنگ مثل… بجنگ مثل…؛
بجنگ مثل… بجنگ مثل…؛

؛[قسمت 2]؛
بجنگ مثل…؛
کسی‌ که سالهاست زیر ظلم، بوده زیر پتک
کوفته می‌گه شکر، خوبه می‌شه برد
تو دل‌ می‌ده فحش حدود 29 روز ماه رو
چون که دیده جرم
رفیقاش دربندن و فامیلاشون بال می‌زنن اینجوری
خودش داره رسالت رو می‌ره برسه به پیروزی
مثل بیماری که نهایت درد رو داره
ولی‌ مهارت داره لبخند بزنه وقت عیادت
اون میدونه نباید برید
امیدواره داروهاش بشن مفید واقع
سرطانیه
ولی‌ ببینیش انگار یه سرماخوردگی جزئی داره
اون نشون می‌ده می‌شه روی تخت جنگید
به این ترتیب می‌شه گفت یه پهلوونه
تازه اونم تختی

؛[همخوان]؛
بجنگ مثل… بجنگ مثل…؛
کسی‌ که هیچی‌ واسه از دست دادن نداره
بجنگ مثل… بجنگ مثل…؛
کسی‌ که به تنها چیزی که فکر نمی‌کنه فراره
بجنگ مثل… بجنگ مثل…؛
کسی‌ که هیچی‌ واسه از دست دادن نداره
بجنگ مثل… بجنگ مثل…؛
بجنگ مثل… بجنگ مثل…؛

؛[قسمت 3]؛
کسی‌ که نابغه‌س
ولی‌ کلاس درس
داره می‌خوره بمب به جای زنگ
می‌ره کنار مرز می‌گیره کلاش به دست
به نام حق حاضره بپاشه مغز، یه پاش شه قطع
تا اینکه واسه‌ی این و اون بسازه قصر
یه سال بعد
امیدواره همه باشن کنار هم تو لباس جشن
می‌شینه می‌زنه به خاکش لب
تو مشتش داره می‌ده فشار یه عکس
که پشتش نوشته به یادتم
پدری که واسه شوکولات پول نداره
ولی در عوض تو راه کول می‌کنه کوچولو رو تو بارون
هنوز رو پاست اون
اون‌قدر سفت و سخته باس فامیلیش رو می‌ذاشتن فولادپور
تو هم، سرت رو بگیر بالا کت رو واز کن، بهتره حالا

؛[همخوان]؛
بجنگ مثل… بجنگ مثل…؛
کسی‌ که هیچی‌ واسه از دست دادن نداره
بجنگ مثل… بجنگ مثل…؛
کسی‌ که به تنها چیزی که فکر نمی‌کنه فراره
بجنگ مثل… بجنگ مثل…؛
کسی‌ که هیچی‌ واسه از دست دادن نداره
بجنگ مثل… بجنگ مثل…؛
بجنگ مثل… بجنگ مثل…؛

؛[قسمت پایانی]؛
اول با نفس خودت بجنگ
بعد تازه می‌فهمی دشمنای واقعی‌ کیان
زندگی‌ میدون جنگه…؛
بجنگ مثل… بجنگ مثل…؛
بجنگ مثل… بجنگ مثل…؛
کسی‌ که هیچی‌ واسه از دست دادن ندار

 






تاریخ : شنبه 91/10/9 | 3:37 عصر | نویسنده : ناصر | نظرات ()

باز امشبم بی خوابم 

ازت خبر ندارمو

تا خود صبح بیدارم

حس خوبی ندارم

چشام همش به ساعته

می پرسم اون چه حسیه؟

یکی میگه خیانته

گوشیو بردار تا صدات

یه ذره آرومم کنه

این نفسای آخره

دلم داره جون میکنه

همش دارم فکر میکنم

دست یکی تو دستته

دارم می میرم ای خدا

فکر میکنم حقیقته







تاریخ : شنبه 91/10/9 | 2:49 عصر | نویسنده : ناصر | نظرات ()

تو بشو ساحل قبلم!

من بشم ماهی مرده!

تا بگن عشق ما اینجا...

لب دریا جون سپرده...!






تاریخ : جمعه 91/10/8 | 10:25 عصر | نویسنده : ناصر | نظرات ()

این فاصله ها که بین ما بسیارند،

از بودن ما کنارهم بیزارند،

یک روز برای دیدنت میام،

اما اگر این فاصله ها بگذارند...!






تاریخ : جمعه 91/10/8 | 9:59 عصر | نویسنده : ناصر | نظرات ()

یک روز رفتم لب دریا باغیش بمونه واسه فردا.!***

 

ای گل باغ گل هستی...

فراموشم نکن تا زنده هستی...!***

 

یک لحظه بایست و یک جمله بگو...

تکلیف دلی که عاشقش کردی چیست...؟***

 

از شمع سه چیز آموختم...!

               اول:ایستاده بمیرم...

                   دوم:بی صدا بمیرم...

                        سوم:به پای دوست بمیرم...!***

 

یه سی سی دوستدارم...؟

یه قطره عاشقتم...؟

یه لیتر به فکرتم...؟

یه بشکه دروغ گفتم...!***






تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 10:27 عصر | نویسنده : ناصر | نظرات ()

بیا کلاغ پر بازی کنیم!

کی پر!

روز بی تو بودن پر!

فکر بی تو بودن پر!

دوست داشتن غیر تو پر!

عشق کسی جزء تو پر!

همه چی پر!

فقط تو نپر!مؤدب






تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 10:8 عصر | نویسنده : ناصر | نظرات ()


ببخش عروس قصه
دلم جوونی کرده
با تو اگه یه لحظه
نامهربونی کرده
چه سرنوشت خوبی
وقتی خود خدا هم
برای خوشبختیمون
پا درمیونی کرده

عروس خوب قصه
عروس آرزوهام
وقتی که خیلی تنهام
قهر نکن با چشمام
قهر نکن عشق من
قهر تو آتیشمه
من نمی خوام بسوزم
وقتی دلت پیشمه
برای داشتن تو
چه راه دوری رفتم
دلم می خواد بدونی
راهُ چه جوری رفتم

ببخش عروس قصه
دلم جوونی کرده
با تو اگه یه لحظه
نامهربونی کرده
چه سرنوشت خوبی
وقتی خود خدا هم
برای خوشبختیمون
پا درمیونی کرده

عروس خوب قصه
عروس آرزوهام
وقتی که خیلی تنهام
قهر نکن با چشمام
قهر نکن عشق من
قهر تو آتیشمه
من نمی خوام بسوزم
وقتی دلت پیشمه
برای داشتن تو
چه راه دوری رفتم
دلم می خواد بدونی
راهُ چه جوری رفتم

قهر نکن عشق من
قهر تو آتیشمه
من نمی خوام بسوزم
وقتی دلت پیشمه






تاریخ : چهارشنبه 91/10/6 | 9:53 عصر | نویسنده : ناصر | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.